اقوام اورارتویی: راهنمای جامع تاریخ، تمدن و آثار باستانی

درباره اقوام اورارتویی

اقوام اورارتویی، تمدنی قدرتمند و مرموز در عصر آهن بودند که حدود قرن نهم تا هفتم پیش از میلاد در منطقه ای کوهستانی وسیع، از شرق ترکیه امروزی (اطراف دریاچه وان) تا شمال غرب ایران (اطراف دریاچه ارومیه) و بخش هایی از ارمنستان و گرجستان، حکومت می کردند. این تمدن تاثیر زیادی روی فرهنگ مادها و هخامنشی ها گذاشت و کلی آثار باستانی و کتیبه های دیدنی از خودش به جا گذاشت.

اقوام اورارتویی: راهنمای جامع تاریخ، تمدن و آثار باستانی

اگر بخواهیم از تمدن های باستانی حرف بزنیم که خیلی ها شاید کمتر اسمشون رو شنیده باشند، حتماً «اورارتو» یکی از اونهاست. این تمدن که در منطقه کوهستانی و سردسیر شرق آناتولی (ترکیه امروز)، ارمنستان و شمال غرب ایران، یعنی اطراف دریاچه وان و ارومیه، جولان می داده، واقعاً داستان های ناگفته زیادی داره. اورارتوها حدود دو و نیم قرن، یعنی از قرن نهم تا هفتم پیش از میلاد، قدرت رو تو دستشون داشتن و کلی اتفاق مهم رو رقم زدند. تو این مقاله قراره با هم یه سفر بکنیم به دل تاریخ و ببینیم این اورارتویی ها کی بودن، از کجا اومدن، چی کار کردن و آخرش هم چی به سرشون اومد. تازه، کلی هم به جزئیات جالبی می پردازیم که شاید تو کمتر جایی پیدا کنید، مخصوصاً با تکیه بر دیدگاه های کارشناسانی مثل دکتر مریم دارا.

اورارتو، سرزمینی گمشده در دل کوهستان ها

اول از همه بریم سراغ موقعیت جغرافیایی و ببینیم اصلاً این اورارتوها کجا زندگی می کردند. منطقه ای که این تمدن شکل گرفت، یه جای کوهستانی و نسبتاً سرد بود که دور و بر سه تا دریاچه بزرگ قرار داشت: دریاچه وان تو ترکیه امروز، دریاچه ارومیه خودمون تو ایران، و دریاچه های چیلدیر و سوان تو ارمنستان. این منطقه کوهستانی بودنش یه مزیت بزرگ داشت: آب فراوون. اورارتوها هم که از قدیم الایام می دونستن آب یعنی زندگی، حسابی تو ساخت کانال و سد و دریاچه های مصنوعی استاد بودن تا بتونن این آب رو کنترل و مدیریت کنن.

اورارتوها خودشون رو چی صدا می زدند؟

یکی از نکات خیلی جالب درباره اقوام اورارتویی، اسمشونه. می دونید که اسم «اورارتو» رو آشوری ها روی این تمدن گذاشتن. تو کتیبه های آشوری، از این منطقه با نام «اوروآتری» یا بعدها «اوراشتو» یاد شده که خب بعداً به «اورارتو» معروف شد و حتی به «آرارات» هم ربطش می دن. اما خود اورارتوها هیچ وقت خودشون رو با این اسم صدا نمی زدند! جالبه نه؟

اونها برای خودشون دو تا اسم دیگه داشتن: یکی «مردم سرزمین بی یا» که تو کتیبه هاشون با اسم «بیایینلی» یا «بیاینیلی» اومده. یه جورایی یعنی «اهالی سرزمین ما». اسم دوم هم از پایتختشون گرفته شده بود: «سرزمین توشپا». توشپا شهر اصلی و پایتخت اورارتوها بود و پادشاه ها خودشون رو «شاه سرزمین توشپا» معرفی می کردند. این نشون می ده که این تمدن چقدر برای خودش هویت جداگانه ای داشته و اسم «اورارتو» بیشتر یه برچسب بیرونی بوده.

خیزش یک تمدن: از قبایل پراکنده تا پادشاهی قدرتمند

حالا بریم سراغ اینکه چطور این اقوام پراکنده تبدیل به یه پادشاهی قدرتمند شدن. دکتر مریم دارا، که یه متخصص حسابی تو زمینه اورارتوهاست، میگه اولین ردپایی که از اورارتوها داریم، تو کتیبه های آشوریه. این آشوری ها که ماشاءالله تو ثبت تاریخ و جنگ هاشون استاد بودن، تو حدود ۱۳۰۰ سال قبل از میلاد، از شکست «شاهک ها» یا «رؤسای قبیله»ای حرف می زنن که تو منطقه ای به اسم «اورارتو» زندگی می کردند. این شاهک ها احتمالاً همون کدخداهای قبایل کوچیک بودن که آشوری ها هی می رفتن سراغشون و شکستشون می دادن.

ارمو: بنیان گذار بی نام و نشان

داستان شکل گیری پادشاهی اورارتو با اسم «ارمو» گره خورده. به نظر میاد این آقا اولین کسی بوده که تصمیم گرفته این قبایل و شاهک های پراکنده رو زیر یک پرچم جمع کنه و یه اتحاد درست و حسابی بسازه. ولی خب، مثل خیلی از بنیان گذاران سلسله ها، ارمو فرصت پیدا نکرده کتیبه ای از خودش به جا بذاره یا بنای خاصی بسازه. فقط می دونیم که اسمش تو سه تا کتیبه آشوری به عنوان «شاه اورارتو» اومده. پس می تونیم ارمو رو پدرخوانده پادشاهی اورارتو بدونیم، حتی اگه ردپای فیزیکی زیادی ازش نباشه.

ساردوری اول: پایه گذار پایتخت

بعد از ارمو، نوبت می رسه به «ساردوری اول». جالبه که ساردوری پسر ارمو نبوده، بلکه پسر «لوتیپری» بوده. معلوم نیست چی شده که قدرت از دست خانواده ارمو دراومده و به ساردوری رسیده. ولی ساردوری از اون آدم های کاردرست بوده. دکتر دارا ایشون رو با داریوش هخامنشی مقایسه می کنه! چرا؟ چون ساردوری اولین کسی بوده که دستور داده کتیبه هایی به خط اورارتویی نوشته بشه و پایتخت رو هم حسابی سر و سامون داده. اون قلعه توشپا رو در شرق دریاچه وان می سازه و توشپا میشه پایتخت باشکوه اورارتوها.

ایشپوئینی و مینوآ: دوره طلایی و شکوفایی

پسر ساردوری اول، «ایشپوئینی» واقعاً یه شخصیت فوق العاده تو تاریخ اورارتو بوده. دکتر دارا میگه تو کل دوران اورارتو، کسی مثل ایشپوئینی نداشتیم! ایشون هم اهل جنگ و لشکرکشی بوده و هم خیلی به فکر فرهنگ و اصلاحات. مثلاً ایشپوئینی دستور می ده یه خط اورارتویی ساده تر از خط میخی اکدی بسازن، مثل کاری که داریوش برای خط فارسی باستان کرد. تو زمان ایشون، بیشتر کتیبه ها به خط اورارتویی نوشته می شد.

اما یه شاهکار دیگه ایشپوئینی، وحدت بخشیدن به مذهب بود. اون «خالدی» رو به عنوان خدای بزرگ و برتر اورارتوها معرفی می کنه و از زمان ایشونه که اسم خالدی به گوش می خوره. یه کار عجیب و غریب دیگه ایشپوئینی، که تو دوره باستان واقعاً کم سابقه بوده، اینه که با پسرش، «مینوآ»، به طور مشترک پادشاهی می کنه! یعنی اورارتوها هم زمان دو تا شاه داشتن. این همکاری بین ایشپوئینیِ باتجربه و مینوآی جوان و پرانرژی باعث شد مرزهای اورارتو به طرز چشمگیری گسترش پیدا کنه. اونها به سمت غرب دریاچه ارومیه و حتی ماورای قفقاز لشکرکشی کردن و خیلی زود قلمروشون رو حسابی بزرگ کردن.

تو همین دوران بود که سفرهای زیارتی پادشاهان اورارتویی به «موساسیر» (یا «اردینی» به زبان خودشون)، که معبد اصلی خدای خالدی بود، باب شد. این معبد بیرون از مرزهای اصلی اورارتو قرار داشت و پادشاهان می رفتن اونجا تا یه جورایی مشروعیت مذهبی پیدا کنن، درست مثل کاری که ساسانیان تو تخت سلیمان می کردند.

مینوآ حتی به سمت «پارس» و «مانا» هم لشکرکشی کرده و تو کتیبه هاش می گه که از مانا تا آشور رو به آتش کشیده! این نشون می ده که چقدر این پادشاه قدرتمند بوده و چقدر اطلاعاتش می تونه به شناخت ما از اون دوران کمک کنه.

آرگیشتی اول: اوج قدرت و گسترش مرزها

بعد از مینوآ، قدرت به «آرگیشتی اول»، پسر دیگه مینوآ، می رسه. جالبه که اینجا دوباره یه وقفه تو خط وراثت داریم و معلوم نیست چرا «اینوشپوآ» (پسر مینوآ و نوه ایشپوئینی) که تو بعضی کتیبه ها اسمش اومده، به پادشاهی نمی رسه. آرگیشتی اول کسیه که بلندترین کتیبه اورارتویی که تا حالا پیدا شده رو تو قلعه توشپا نوشته. تو زمان ایشون، مرزهای اورارتو به بزرگترین حد خودش می رسه و البته، خشونت و کشتار هم بیشتر میشه چون برای این گسترش قلمرو، چاره ای جز این نبوده. آرگیشتی اول بیشتر اهل فتح و پیروزی بوده تا ساخت وساز، برای همین کتیبه هاش هم بیشتر درباره لشکرکشی هاشه.

ساردوری دوم: غرور و سرکوب شورش ها

نفر بعدی تو این خط پادشاهی، «ساردوری دوم»، پسر آرگیشتیه. وقتی قلمرو این قدر بزرگ میشه، طبیعیه که هی شورش و سرکشی هم پیدا میشه. ساردوری دوم دائم درگیر سرکوب شورش ها تو غرب دریاچه ارومیه و سوان بوده، از جمله سرکوب ماناها. یه نکته جالب درباره ساردوری دوم اینه که دکتر دارا میگه اون «آدم مغروری» بوده! تو کتیبه هاش هی به خودش اشاره می کنه و از کارهای بزرگش مثل فتح ۵۵ شهر و ۲۱ قلعه حرف می زنه. این نشون می ده که خودش رو خیلی قبول داشته و دوست داشته افتخاراتش رو برای آیندگان ثبت کنه.

«ساردوری دوم در کتیبه هایش به خودش اشاره می کند که ببین من چه کسی هستم که مثلا رفتم به فرض مانا را گرفتم! ببین من چه کسی هستم که مثلا تا آن منطقه ها رفتم! و این یک خودبزرگ بینی خاصی دارد که حتی پدرانش که کارهای جالبی کردند ندارند.»

روسای اول و دوم: بازگشت به شکوه با شهرسازی

بعد از ساردوری دوم، «روسای اول» پادشاه میشه. تو دوره ایشون هم لشکرکشی ها به غرب دریاچه ارومیه ادامه پیدا می کنه، چون این منطقه همیشه یه چالش برای اورارتوها بوده. اما بعد از روسای اول و «آرگیشتی دوم»، «روسای دوم» میاد روی کار. روسای دوم کسیه که اورارتو رو از افولی که دچارش شده بود، نجات می ده و دوباره به اوج شکوه می رسونه. چطوری؟ با «شهرسازی»! روسای دوم عاشق ساختن شهرهای بزرگ بوده و خیلی از شهرهای مهم اورارتویی، به جز توشپا که پایتخت بود، یادگار ایشونه. یکی از مهم ترین این شهرها تو ایران، «بسطام» در آذربایجان غربی امروزیه که یک شهر اورارتویی کامل و بزرگ بوده.

روسای سوم و ساردوری سوم: آخرین نفس های پادشاهی

بعد از روسای دوم، دوباره خط وراثت شکسته میشه و «روسای سوم» (پسر اریمنه) پادشاه میشه که پسر روسای دوم نبوده. نفر آخر هم «ساردوری سوم»ه که اون هم پسر روسای سوم نیست. این شکست های متوالی تو خط وراثت، شاید نشونه هایی از ضعف داخلی یا مشکلات سیاسی تو اواخر دوران اورارتو باشه.

خلاصه که سلسله پادشاهی اورارتو، پر از فراز و نشیب و شخصیت های عجیب و غریب بوده. اینم یه لیست مختصر از پادشاهان مهمشون:

ردیف پادشاه دوره حکمرانی (تقریبی ق.م) هم زمان با دستاوردهای مهم
۱ ارمو/ارمه ۸۵۹-۸۴۴ شلمانصر سوم بنیان گذار اتحاد قبایل اورارتویی
۲ ساردوری اول (پسر لوتیبری) ۸۴۰-۸۳۰ شلمانصر سوم ساخت قلعه توشپا، آغاز کتیبه نگاری
۳ ایشپوئینی (پسر ساردوری) ۸۳۰-۸۲۰ شمشی اداد پنجم ابداع خط اورارتویی، تثبیت مذهب خالدی، حکمرانی مشترک با مینوآ
۴ مینوآ (پسر ایشپوئینی) ۸۱۰-۷۷۵ شمشی اداد پنجم گسترش مرزها، لشکرکشی به پارس و مانا، ساخت کانال و دریاچه های مصنوعی
۵ آرگیشتی اول (پسر مینوا) ۷۸۵-۷۵۶ شلمانصر چهارم اوج قدرت و گسترش مرزها، نگارش طولانی ترین کتیبه اورارتویی
۶ ساردوری دوم (پسر آرگیشتی) ۷۵۶-۷۳۰ آشور نیراری پنجم، تیگلت پیلسر سوم سرکوب شورش ها، لشکرکشی به مانا
۷ روسای اول (پسر ساردوری) ۷۳۰-۷۱۳ سارگون ادامه لشکرکشی ها
۸ آرگیشتی دوم (پسر روسا) ۷۱۳-نامعلوم سناخریب
۹ روسای دوم (پسر آرگیشتی) نیمه اول قرن هفتم اسرحدون شکوه مجدد اورارتو، تمرکز بر شهرسازی (مثل بسطام)
۱۰ روسای سوم (پسر اریمنه) نامعلوم آشور بانی پال
۱۱ ساردوری سوم (پسر ساردوری) نامعلوم آشور بانی پال آخرین پادشاه اورارتو

خط و زبان اورارتویی: میراثی از کتیبه ها

اورارتوها هم مثل هر تمدن پیشرفته ای، برای خودشون خط و زبان داشتن. زبانشون رو از خانواده زبان های هوریانی می دونن که زبان های قفقازیِ مرده ای هستن. می گن نزدیک ترین زبان مدرن به اورارتویی، زبان گرجیه! جالبه نه؟

تو اوایل، اورارتوها یه خط تصویری مخصوص خودشون داشتن. ولی خب، از اونجایی که با آشوری ها سر و کار داشتن و ازشون چیزای زیادی یاد گرفتن، خطشون هم تحت تأثیر قرار گرفت و کم کم به یه نسخه اصلاح شده از خط میخی آشوری ها تبدیل شد. یعنی میخ ها رو جدا جدا می نوشتن. بیشتر نوشته های رسمی و سلطنتیشون هم با لهجه آشوری و به خط اکدی نوشته می شده، اما رگه هایی از زبان هوریان هم توشون پیدا میشه. این نوشته ها به ما کمک می کنن تا کلی اطلاعات درباره تاریخ، فرهنگ و پادشاهان اورارتویی به دست بیاریم.

باورها و خدایان: دین در زندگی اورارتوها

دین و باورها همیشه تو تمدن های باستانی خاور نزدیک، از جمله اورارتو، جایگاه ویژه ای داشته. اونها هم مثل خیلی از اقوام دیگه، چندتا خدا رو می پرستیدن. مهم ترین خداشون «خالدی» بود که از زمان ایشپوئینی حسابی معروف شد و خدای بزرگ آسمان، نظم و خورشید به حساب می اومد و تو سنگ نوشته ها هم با نماد شیر نشونش می دادن. معبد اصلی خالدی هم تو «موساسیر» (اردینی) قرار داشت.

دو تا خدای مهم دیگه هم داشتن: «تشه با»، خدای نبرد و طوفان، که با نماد گاو نر نشونش می دادن و «شیوینی»، خدای زمین و آب که منشأ زندگی بود. البته خدایان دیگه ای هم داشتن، ولی این سه تا از همه مهم تر بودن. جالب اینجاست که باور داشتن پادشاهان و حاکمان، نماینده های خدا رو زمین هستن و کارهاشون هم تحت اراده خدایان انجام میشه. این نشون میده که دین و سیاست تو اورارتو حسابی با هم گره خورده بودن.

هنر و معماری اورارتویی: شاهکارهایی از دل تاریخ

اورارتوها تو هنر و معماری هم کلی حرف برای گفتن داشتن. اصلی ترین آثار هنری و منابع اطلاعاتیشون، همین «کتیبه ها» هستن که روی صخره ها یا فلزها نوشته شدن. تو ایران و مخصوصاً تو شمال غرب کشور، کلی از این کتیبه ها پیدا شده، مثل کتیبه «داش تپه» نزدیک میاندوآب، «نشت بان» نزدیک سراب، «رازلیق» و «سقندل» نزدیک اهر. مهم ترین کتیبشون هم کتیبه «کِـلِـه شـیـن» متعلق به مینوآست که تو غرب اشنویه پیدا شده و الان تو موزه ارومیه نگهداری میشه.

فلزکاری و مفرغ کاری: اوج مهارت

اگه بخوایم درباره هنر اورارتوها حرف بزنیم، نمی تونیم از «فلزکاری» و «مفرغ کاری» بی تفاوت بگذریم. اورارتوها تو این زمینه حسابی ماهر بودن و معادن طلا و نقره و فلزات دیگه رو هم در اختیار داشتن. آثار مفرغی خیلی زیادی ازشون کشف شده، مثل ظروف، مجسمه ها، دستبندها، یراق آلات اسب و خیلی چیزای دیگه. این آثار اغلب تقلیدی از تمدن آشوری بودن، ولی ویژگی های خاص خودشون رو هم داشتن.

تو نقوش هنریشون، از دایره و خطوط مورب و موازی زیاد استفاده می کردن. اغلب چهره انسان ها یا خدایان رو به صورت نیم رخ نشون می دادن، اما چشمشون تمام رخ بود! این سبک تو کل شرق باستان، از جمله ایران و مصر، رایج بوده. خدایان بالدار هم با لباس هایی پر از نقوش ستاره ها، که نشون دهنده هویت کیهانیشون بوده، دیده میشن.

معماری: قلعه ها، سدها و شهرهای سنگی

معماری اورارتویی یه فرق اساسی با معماری بین النهرین داشته: اونها بیشتر از «سنگ» استفاده می کردن، در حالی که بین النهرینی ها خشت رو ترجیح می دادن. اورارتوها تو ساخت «قلعه» و «دژهای نظامی» واقعاً استاد بودن. این قلعه ها برج ها، اصطبل، معابد داخلی و مقر فرماندار رو شامل می شدن.

اما شاید یکی از شاهکارهای معماری اورارتویی، سیستم «مدیریت آب»شون باشه. اونها کلی «سد»، «کانال» و «دریاچه های مصنوعی» می ساختن تا آب رو به مناطق مورد نیازشون برسونن و برای کشاورزی، دامداری و مصرف مردم، آب ذخیره کنن. این کانال ها حتی تا همین امروز هم تو بعضی مناطق مثل «اژدها بولاغی» آذربایجان غربی استفاده میشه!

معابدشون هم اغلب مربع شکل بود و با معابد بزرگ بین النهرینی فرق داشت. تو ایران هم «بسطام» آذربایجان غربی، مهم ترین شهر اورارتویی کشف شده است که کلی اطلاعات درباره زندگی و معماری اونها به ما میده. حتی تدفین هاشون هم جالب بوده؛ مقبره های پادشاهان و افراد مهم رو تو «قبور دست کند صخره ای» می ساختن که شباهت زیادی به تدفین های مادها و هخامنشیان داره.

اورارتو در موزه های جهان و ایران

اگه دلتون خواست آثار اورارتویی رو از نزدیک ببینید، خوشبختانه کلی ازشون تو موزه های مختلف جهان و ایران نگهداری میشه. تو ایران می تونید به موزه ملی، موزه باستان شناسی تبریز، موزه ارومیه، موزه رضا عباسی و حتی موزه رشت سر بزنید. تو دنیا هم موزه هایی مثل هرمیتاژ در سن پترزبورگ، موزه های ترکیه (مثل موزه وان و استانبول)، موزه های ارمنستان (مثل موزه تاریخ ایروان و اربونی) و حتی موزه هایی در آلمان و ژاپن، گنجینه های ارزشمندی از این تمدن رو به نمایش گذاشتن.

پایان اورارتو: زوال یک پادشاهی، تداوم یک فرهنگ

خب، هر شروعی یه پایانی داره، حتی برای تمدن های قدرتمند. درباره اینکه اورارتوها چطور از صحنه سیاست حذف شدن، چندتا نظریه وجود داره. یکی از قوی ترین این نظریه ها اینه که «مادها» که داشتن قدرت می گرفتن و در مقابل آشوری ها می ایستادن، احتمالاً اورارتوها رو هم سرنگون کردن. شواهد باستان شناسی هم نشون می ده که حمله «سکایی ها» (اشکودا) هم تو این قضیه بی تأثیر نبوده.

یه فرضیه دیگه هم، نقش «کوروش بزرگ»ه. می دونیم که کوروش خیلی از پادشاهی های کوچیک رو، چه با زور و چه با صلح و سازش، تحت سلطه خودش درآورد. شاید اورارتوها هم یکی از این پادشاهی ها بودن.

اما چیزی که خیلی مهمه اینه که حتی اگه پادشاهی اورارتو از بین رفت، خود مردم و فرهنگشون از بین نرفتن. اونها همچنان تو همون شهرها و روستاها زندگی می کردن و فقط حاکمیت عوض شد. دکتر مریم دارا تأکید می کنه که ارمنی های امروزی، وارثان سرزمینی هستن که اورارتوها توش حکومت کردن، نه اینکه مستقیم از نوادگان اورارتوها باشن. این یعنی فرهنگ و زندگی تو اون منطقه، حتی بعد از زوال پادشاهی، ادامه پیدا کرد.

جمع بندی: اورارتو، تمدنی که باید بیشتر شناخته شود

در نهایت، تمدن اورارتو با اینکه شاید به اندازه تمدن هایی مثل مصر یا بین النهرین تو چشم نباشه، اما نقش خیلی مهمی تو تاریخ و فرهنگ منطقه خودش داشته. از اون ساخت وسازهای مهندسی شون مثل کانال و سد، تا فلزکاری های دقیق و کتیبه های تاریخی شون، همه و همه نشون می ده که با یه تمدن پیشرفته و خلاق طرف بودیم.

اورارتوها به نوعی پل ارتباطی بین تمدن های بین النهرین و فلات ایران بودن و کلی تأثیر روی مادها و هخامنشیان گذاشتن. با وجود تمام اینها، هنوز هم خیلی از جنبه های این تمدن کمتر شناخته شده و نیاز به پژوهش های بیشتری داره. امیدواریم با معرفی بیشتر این اقوام مرموز، علاقه به مطالعه و شناختشون تو بین ما و علاقه مندان به تاریخ، بیشتر از قبل بشه.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "اقوام اورارتویی: راهنمای جامع تاریخ، تمدن و آثار باستانی" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "اقوام اورارتویی: راهنمای جامع تاریخ، تمدن و آثار باستانی"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه