فیلم رقص خون آشامان | نقد و معرفی (The Fearless Vampire Killers)

فیلم رقص خون آشامان | نقد و معرفی (The Fearless Vampire Killers)

معرفی فیلم رقص خون آشامان (The Fearless Vampire Killers)

اگه دنبال یک فیلم کمدی ترسناک حسابی می گردید که هم بخندید و هم گاهی اوقات یه لرزه کوچولو به تنتون بیفته، باید بگم که «رقص خون آشامان» یا همون The Fearless Vampire Killers ساخته رومن پولانسکی برای شماست. این فیلم کلاسیک سال 1967، با اون حال و هوای گوتیک و ترکیب بی نظیر کمدی و ترس، واقعا یه تجربه فراموش نشدنیه که هر سینمادوستی باید ببیند. این اثر در ایران با اسم ببوس ولی گازم نگیر هم معروف شده و حسابی تو دل مخاطب جا باز کرده.

چی بگم از این فیلم! یه شاهکار تمام عیار از استاد پولانسکی که نه تنها یه کمدی ترسناک فوق العاده ست، بلکه از اون فیلم هاییه که به قول معروف «کالت» شده و بعد از گذشت این همه سال، هنوز هم طرفدارهای پروپاقرص خودش رو داره. این فیلم رو میشه یه جور ادای دین پولانسکی به سینمای ترسناک کلاسیک دید، اما با چاشنی طنز تلخ و امضای خاص خودش. توی این مقاله می خوایم یه سفر بریم به دنیای مرموز و خنده دار خون آشام ها، باهم بیشتر با داستانش آشنا بشیم، سر از کار بازیگرا و پشت صحنه اش دربیاریم و ببینیم اصلا چرا این فیلم اینقدر خاص شده و بعد از این همه سال، هنوز هم حرفی برای گفتن داره.

مشخصات کلی فیلم: یه نگاه سریع

قبل از اینکه شیرجه بزنیم تو دل داستان و حواشی فیلم، بیاید یه نگاهی به شناسنامه اش بندازیم. این اطلاعات بهتون کمک می کنه تا یه دید کلی از فیلم پیدا کنید و بفهمید با چه جور اثری طرف هستید.

عنوان توضیحات
نام های اصلی و جایگزین The Fearless Vampire Killers, or Pardon Me, But Your Teeth Are in My Neck (آمریکا) / Dance of the Vampires (بریتانیا) / رقص خون آشامان / ببوس ولی گازم نگیر
کارگردان رومن پولانسکی
نویسندگان ژرار براش، رومن پولانسکی
تهیه کننده جین گوتوفسکی
بازیگران اصلی رومن پولانسکی، شارون تیت، جک مک گوران، آلفی باس، فردی مین
موسیقی کریشتف کومدا
فیلم برداری داگلاس اسلوکومب
تدوین آلاستیر مک اینتایر
تاریخ اکران ۱۳ نوامبر ۱۹۶۷ (ایالات متحده)، ۵ دسامبر ۱۹۶۸ (بریتانیا)
مدت زمان ۱۰۸ دقیقه
کشورهای سازنده بریتانیا، ایالات متحده
زبان انگلیسی
ژانر کمدی ترسناک

خلاصه داستان: سفری به ترانسیلوانیای پر از خون آشام

داستان فیلم ما رو می بره به قرن نوزدهم، یه جای سرد و برفی تو ترانسیلوانیا. اینجا با دو شخصیت اصلی فیلم آشنا می شیم: یکی پروفسور آبرونیسیوس (با بازی جک مک گوران)، یه شکارچی خون آشام پیر و البته یه کم حواس پرت که حسابی تو کارش جدیه، و اون یکی هم دستیار جوون و دست وپاچلفتی اش، آلفرد (با بازی خود رومن پولانسکی). این دو نفر، بعد از کلی جستجو، می رسن به یه دهکده کوچیک کوهستانی که پر از رمز و رازه و بوی خون آشام از در و دیوارش می ریزه. مردم دهکده، هر کدوم یه جور عادات عجیب و غریب دارن که ظاهراً برای دور نگه داشتن خودشون از شر خون آشام هاست. تو این دهکده، هیچ کس به خون آشام ها اشاره مستقیمی نمی کنه، اما بوی سیر و چوب و صلیب از هر گوشه و کناری بلند میشه.

پروفسور و آلفرد تو مسافرخونه محلی دهکده که مال یه بنده خدایی به اسم شاگال (با بازی آلفی باس) هست، اقامت می کنن. شاگال یه دختر خیلی خوشگل و معصوم به اسم سارا (با بازی شارون تیت) داره که چشمای آلفرد رو حسابی می گیره. آلفرد که از اول هم خجالتی و دست و پا چلفتی بود، حالا دیگه کلا رشته کار از دستش در میره و مدام دنبال فرصتیه تا با سارا وقت بگذرونه. اما خب، دنیا اونقدرها هم گل و بلبل نیست. یه شب، کنت فون کرولاک (با بازی فردی مین)، همون خون آشام اشرافی و کاریزماتیک قصه ما که تو قلعه اش زندگی می کنه، میاد و سارا رو با خودش می بره. همینجا داستان اصلی شروع می شه و موتور ماجرا روشن میشه.

شاگال بیچاره، پدر سارا، که از غصه اش داره می میره، با یه عالمه سیر راهی می شه تا دخترشو نجات بده، اما صبح روز بعد، جسد یخ زده اش رو جلوی در مسافرخونه پیدا می کنن. تازه با جای دندون های خون آشامی روی بدنش! بله، شاگال هم به جمع خون آشام ها اضافه شده. از اینجاست که پروسه تبدیل شدن شاگال شروع میشه و اولین قربانی اش هم خدمتکار مسافرخانه، مگدا، میشه که شاگال همیشه دلباخته اش بود. این قسمت فیلم به شدت کمدی و تلخه، چون شاگال حتی وقتی خون آشام هم می شه، باز هم حس و حال انسانی خودش رو حفظ کرده و عشقش به مگدا رو فراموش نکرده.

پروفسور آبرونیسیوس و آلفرد، رد پای خون آشام ها رو تو برف دنبال می کنن و می رسن به قلعه کنت فون کرولاک. قلعه ای که پر از رمز و رازه و یه فضای کاملاً گوتیک و ترسناک داره. اونجا با کنت، پسرش هربرت و خدمتکار قوزکرده اش، کوکول، روبرو می شن. کنت، ظاهراً از تحقیقات پروفسور خوشش میاد و این دو تا رو به موندن تو قلعه دعوت می کنه. اما خب، پشت این مهمان نوازی، نقشه های شومی خوابیده.

توی قلعه، اتفاقات عجیب و غریبی می افته. آلفرد که دیگه کلافه شده، سعی می کنه کنت رو بکشه اما خب، بازم گند می زنه و موفق نمی شه. بعدش هم سارا رو تو حموم می بینه که ظاهراً اصلا از وضعیتش خبر نداره یا شاید هم دیگه تبدیل شده و داره از این وضعیت لذت می بره. صحنه رقص خون آشام ها توی قلعه واقعا دیدنیه و یکی از اوج های فیلمه؛ جایی که سارا هم حسابی اون وسط مشغوله. آخرش هم پروفسور و آلفرد به همراه سارا فرار می کنن، اما نمی دونن که سارا دیگه تبدیل شده و با یه گاز کوچیک از آلفرد، قراره نسل خون آشام ها رو تو کل دنیا پخش کنه. یه پایان بندی که هم غافلگیرکننده است و هم یه جورایی طنز تلخی داره.

بازیگران و شخصیت های به یادماندنی

یکی از دلایلی که فیلم «رقص خون آشامان» اینقدر تو دل مخاطبا جا باز کرده، به خاطر بازی های درجه یک و شخصیت پردازی های خاصشه. هر کدوم از بازیگرا، نقش خودشون رو جوری ایفا کردن که تا مدت ها تو ذهن آدم می مونه. بیاید یه نگاهی دقیق تر به بعضی از این چهره های ماندگار بندازیم:

جک مک گوران در نقش پروفسور آبرونیسیوس: شکارچی حواس پرت اما مصمم

پروفسور آبرونیسیوس، کاراکتریه که جک مک گوران به بهترین شکل ممکن از پسش بر اومده. این پروفسور پیر و فرتوت، با اون لهجه غلیظ و رفتارهای عجیب و غریبش، هم خنده داره و هم حسابی جدی. اون یه محقق واقعیه که زندگیش رو وقف شکار خون آشام ها کرده، حتی اگه این کار به قیمت جونش تموم بشه. حواس پرتی هاش، عینک های بزرگش و اون ژست های بامزه اش، کاری کرده که پروفسور آبرونیسیوس واقعاً تو ذهن مخاطب حک بشه. مک گوران، ترکیبی از جدیت علمی و یه نوع ساده لوحی دوست داشتنی رو به این شخصیت بخشیده.

رومن پولانسکی در نقش آلفرد: دستیار خجالتی و عاشق پیشه

اینجاست که خود رومن پولانسکی وارد صحنه می شه و نقش آلفرد رو بازی می کنه. آلفرد، دستیار جوان پروفسور، یه جوون خجالتی، دست وپاچلفتی و البته حسابی عاشق پیشه ست. عشق او به سارا، باعث می شه که کلی ماجراهای بامزه و البته خطرناک براش پیش بیاد. پولانسکی با بازی خودش، تونسته کاراکتر آلفرد رو به یه شخصیت ملموس و دوست داشتنی تبدیل کنه که هر کسی می تونه باهاش همذات پنداری کنه. از اونجایی که خود پولانسکی کارگردان هم بوده، این نقش رو حسابی زیر و رو کرده و یه جورایی میشه گفت آلفرد بازتابی از خود پولانسکی در مواجهه با دنیای وحشت و کمدیه.

شارون تیت در نقش سارا شاگال: طعمه ای زیبا و معصوم

سارا، دختر زیبای مسافرخانه دار، با بازی شارون تیت، یکی از نقش های محوری فیلمه. سارا با معصومیت و جذابیت خاص خودش، حسابی دل آلفرد رو می بره و البته طعمه کنت فون کرولاک هم می شه. شارون تیت، با اون زیبایی خیره کننده و نگاه های معصومانه اش، کاری می کنه که شخصیت سارا همزمان هم دلربا باشه و هم یه جورایی قربانی بی گناه. رابطه عاطفی بین پولانسکی و شارون تیت که بعدها به ازدواجشون ختم شد، باعث شد شیمی بین این دو نفر تو فیلم هم به بهترین شکل ممکن دیده بشه.

فردی مین در نقش کنت فون کرولاک: خون آشام اشرافی کاریزماتیک

کنت فون کرولاک، با بازی فردی مین، یه خون آشام تمام عیاره؛ اشرافی، باوقار، و در عین حال به شدت ترسناک. مین، تونسته ترکیبی از ظرافت اشرافی و وحشت خون آشامی رو به بهترین شکل تو این شخصیت نشون بده. اون کاریزمایی داره که همزمان شما رو جذب می کنه و می ترسونه. کنت، فقط یه هیولای بی مغز نیست، بلکه یه شخصیت باهوشه که از تحقیقات پروفسور آبرونیسیوس هم خبر داره.

ایان کواریه در نقش هربرت فون کرولاک: پسر کنت با شخصیتی خاص

هربرت، پسر کنت، یکی از اون شخصیت هاییه که به فیلم رنگ و بویی متفاوت می ده. با بازی ایان کواریه، هربرت یه شخصیت خاص و پیچیده داره که نگاه های ویژه اش به آلفرد، صحنه های بامزه ای رو خلق می کنه. این شخصیت، به نوعی تابوشکنی تو سینمای اون زمان هم محسوب می شد و پولانسکی با ظرافت خاصی به این موضوع پرداخته.

آلفی باس در نقش یواین شاگال: صاحب مسافرخانه و پدر سارا

شاگال، پدر سارا و صاحب مسافرخانه، با بازی آلفی باس، یه کاراکتر طنزآمیز و در عین حال تراژیکه. اون بیچاره که عاشق مگدا، خدمتکارشه، بالاخره توسط کنت تبدیل به خون آشام میشه و تازه تو اون حالت هم دست از سر مگدا برنمی داره! باس، به خوبی تونسته این دوگانگی رو تو شخصیت شاگال به تصویر بکشه و لحظات خنده دار و البته تا حدی دلخراشی رو خلق کنه.

تری داونز در نقش کوکول: خدمتکار قوزکرده و وفادار کنت

کوکول، خدمتکار قوزکرده و وفادار کنت، با بازی تری داونز، یه شخصیت مکمل اما به یادماندنیه. اون با اون ظاهر عجیب و غریب و حرکات بامزه اش، به فضای گوتیک قلعه کنت، یه چاشنی کمدی خاصی اضافه می کنه. کوکول، به نوعی نگهبان اسرار کنت هم هست و همیشه حاضر و آماده برای انجام دستورات اربابشه.

پشت صحنه و چالش های تولید: روایت پولانسکی

ساخت فیلم «رقص خون آشامان» خودش یه ماجرای پر فراز و نشیب بوده، درست مثل خود فیلم! رومن پولانسکی تو زندگی نامه اش، «رومن»، حسابی از سختی های تولید گفته. این فیلم، اولین کار رنگی پولانسکی هم بود و به قول خودش، حسابی براش چالش برانگیز.

مشکلات لوکیشن و دردسرهای فیلمبرداری

ببینید چی میگم، اوایل قرار بود فیلمبرداری تو اتریش باشه، اما به خاطر یه سری مشکلات، دقیقه نودی لوکیشن عوض می شه و میرن ایتالیا، اونم تو یه پیست اسکی تو دولومیتس. پولانسکی می گه: اولین ماه فیلمبرداری صحنه های فضای باز، یه سری بداهه پردازی های هوشمندانه بود. چون تغییر لحظه آخری لوکیشن از اتریش به ایتالیا، اونقدر کم وقت برامون گذاشته بود که برنامه ریزی ها رو از نو بچینیم. خب، این خودش کلی دردسر درست می کنه. تازه، مجبور می شن یه سری از عوامل فنی ایتالیایی رو هم استخدام کنن که این قضیه هم یه سری اصطکاک های بین المللی ایجاد می کنه. جین گوتوفسکی، تهیه کننده اروپایی فیلم، حتی شک داشت که ایتالیایی ها دارن سرشون کلاه می ذارن!

نگاه خود پولانسکی به فیلم و ردپای او در آلفرد

داگلاس اسلوکومب، فیلمبردار کاربلد فیلم، یه حرف قشنگ درباره این فیلم پولانسکی زده: فکر می کنم رومن بیشتر از هر فیلم دیگه ای از خودش تو «رقص خون آشامان» گذاشت. این فیلم علاقه اون رو به قصه های پریان و فضای اروپای مرکزی نشون می داد. خیلی از عوامل فیلم اون موقع متوجه این چیزا نمی شدن و فکر می کردن فیلم یه جور مزخرف قدیمی ایه. ولی من می تونستم اون پس زمینه رو ببینم… شخصیت آلفرد خیلی شبیه خود رومن بود – یه آدم لاغر، جوون و یه کمی بی دفاع – یه حسی از کافکا رو داشت. راستش رو بخواید، این فیلم یه جور بیانیه شخصی از حس شوخ طبعی پولانسکیه که خودش می گفت موقع فیلمبرداری صحنه ها، مدام می خندید. اون از کودکی خودش و علاقه اش به فرهنگ فولکلور اروپای شرقی، الهام گرفته بود تا این دنیا رو بسازه. حتی تو فیلم های دیگه اش هم می بینیم که یه جور فضای ترسناک با طنز قاطی می شه.

داگلاس اسلوکومب، فیلمبردار: فکر می کنم رومن بیشتر از هر فیلم دیگه ای از خودش تو «رقص خون آشامان» گذاشت. این فیلم علاقه اون رو به قصه های پریان و فضای اروپای مرکزی نشون می داد… شخصیت آلفرد خیلی شبیه خود رومن بود – یه آدم لاغر، جوون و یه کمی بی دفاع – یه حسی از کافکا رو داشت.

یه نکته جالب دیگه اینکه «رقص خون آشامان»، اولین فیلم بلند پولانسکی بود که با فیلم برداری رنگی و نسبت تصویر وایداسکرین ۲.۳۵:۱ ساخته شد. این خودش یه گام بزرگ برای پولانسکی بود و بهش اجازه داد تا جزئیات بصری دنیای گوتیک و برفی ترانسیلوانیا رو به بهترین شکل ممکن نشون بده. همچنین، علاقه پولانسکی به ورزش های زمستانی، مخصوصاً اسکی، تو این فیلم حسابی خودشو نشون می ده. اون صحنه های برفی و کوهستانی، نه تنها به زیبایی فیلم کمک می کنه، بلکه حس سرما و انزوای اون منطقه رو هم به بیننده منتقل می کنه.

موسیقی جادویی کریشتف کومدا

نمی شه از «رقص خون آشامان» حرف زد و به موسیقی فوق العاده اش اشاره نکرد. موسیقی فیلم کار کریشتف کومدا، آهنگساز لهستانی بود که قبلاً هم تو سه تا فیلم دیگه با پولانسکی همکاری کرده بود: «چاقو در آب» (۱۹۶۲)، «کوچه بن بست» (۱۹۶۶) و «بچه رزماری» (۱۹۶۸). موسیقی کومدا تو این فیلم، یه ترکیب جادویی از ملودی های ترسناک و همزمان شوخ و شنگه که حسابی به فضای کمدی-ترسناک فیلم کمک می کنه. تم اصلی فیلم، یه جور حس مرموز و نوستالژیک داره که تا مدت ها بعد از دیدن فیلم تو ذهنتون می مونه. موسیقی، یکی از ارکان اصلیه که باعث می شه فیلم، اینقدر خاص و متفاوت باشه.

حکایت دو نسخه از فیلم: آمریکایی یا اصلی؟

یکی از مهم ترین و جالب ترین بخش های پشت صحنه این فیلم، داستان دو نسخه متفاوت از اونه. وقتی فیلم برای اولین بار تو آمریکا اکران شد، استودیوی MGM تصمیم گرفت که اسمش رو تغییر بده و به جای Dance of the Vampires (رقص خون آشامان)، اسم عجیب و غریب تری براش بذاره: The Fearless Vampire Killers, or Pardon Me, But Your Teeth Are in My Neck. علاوه بر تغییر اسم، MGM ۱۲ دقیقه از فیلم رو هم کوتاه کرد و یه سکانس شروع انیمیشنی بهش اضافه کرد تا به عنوان یه کمدی مسخره (farce) بازاریابی بشه. حتی صدای پروفسور آبرونیسیوس رو هم دوباره دوبله کردن تا خنده دارتر به نظر بیاد. این نسخه، همون نسخه ای بود که بیشتر مردم آمریکا تا اواسط دهه ۷۰ میلادی دیدن و خب، خیلی هم بازخورد خوبی نگرفت.

اما خوشبختانه، تو اوایل دهه ۸۰، MGM بالاخره نسخه اصلی پولانسکی رو پیدا کرد و به تدریج این نسخه تو سینماها و بعد هم تو فرمت های خانگی منتشر شد. منتقدین و طرفدارهای پولانسکی، وقتی نسخه اصلی رو دیدن، نظرشون کاملاً عوض شد و استقبال خیلی خوبی ازش کردن. این داستان نشون می ده که چقدر دیدگاه کارگردان می تونه تو کیفیت و درک یه فیلم مهم باشه و چقدر دستکاری کردن تو اون، می تونه بهش آسیب بزنه. امروز، وقتی دنبال این فیلم می گردید، خیلی مهم که نسخه اصلی پولانسکی رو پیدا کنید تا تجربه واقعی اون رو داشته باشید.

سکانس آغازین انیمیشنی: داستانی جداگانه برای نسخه آمریکایی

همون طور که گفتم، نسخه آمریکایی فیلم یه سکانس آغازین انیمیشنی داشت که تو نسخه اصلی پولانسکی وجود نداشت. این سکانس، برای اینکه فیلم رو بیشتر به سمت کمدی و فارس بودن ببره، اضافه شده بود و یه جورایی فضای فیلم رو کاملاً عوض می کرد. تو این سکانس، یه پرنده رو می بینیم که تو یه روز آفتابی داره کار خودشو می کنه که یهو خورشید غروب می کنه و ماه هلالی بالا میاد و شب می شه. پرنده هم که حسابی ترسیده، با سرعت فرار می کنه. دوربین زوم بک می کنه و ما یه قبرستون رو می بینیم که پروفسور آبرونیسیوس و آلفرد باهم برخورد می کنن و دست می دن.

یه خون آشام سبز از پشت قبرشون بیرون میاد و اون دو تا رو می ترسونه. بعد از این کار، خون آشام می خنده. این اتفاق دو بار دیگه هم تکرار میشه. یه کیسه از آسمون میفته و آبرونیسیوس از توش سیر درمیاره و با آلفرد می خورن. بعدش دزدکی می رن سراغ خون آشام و با نفس سیر بهش حمله می کنن، خون آشام هم کوچیک می شه و فرار می کنه. دوباره کیسه میاد و آلفرد یه صلیب طلایی درمیاره و می ده به پروفسور. اونا دوباره با خون آشام که دماغشو گرفته مواجه میشن و صلیب رو بهش نشون می دن و بازم خون آشام کوچیک می شه و فرار می کنه. پشت درخت قایم می شه و می خواد دوباره اونا رو بترسونه، اما خورشید جای ماه رو می گیره و خون آشام مجبور به فرار میشه. آبرونیسیوس و آلفرد دنبالش می کنن تا به تابوتش برسه.

آخرین بار کیسه ظاهر می شه و پروفسور از توش یه پتک و یه چوب نوک تیز درمیاره. با کمک آلفرد، خون آشام رو می کشن و در تابوت رو می بندن. تو تاریکی محض، پروفسور و آلفرد به هم تبریک می گن تا اینکه لوگوی MGM ظاهر می شه و اونا رو می ترسونه. شیر لوگو نعره می زنه، دندون هاش بلندتر می شه و خون از دهانش می چکه. پروفسور و آلفرد با ترس فرار می کنن. اما تو نسخه اروپایی و اصلی، فقط یه ماسک کمدی محو می شه و شیر MGM تبدیل به یه خون آشام کارتونی می شه که از دهانش خون می چکه، بدون اون داستان پر و پیمون.

بازخورد منتقدین و میراث جاودانه فیلم

همون طور که گفتیم، وقتی «رقص خون آشامان» اولین بار اکران شد، مخصوصاً تو نسخه دستکاری شده آمریکایی، اونقدر که باید مورد تحسین قرار نگرفت. خیلی ها اونو یه کمدی ساده و شاید یه کم بی مزه می دونستن. اما خب، زمان همیشه بهترین داوره، مگه نه؟ با گذشت سال ها و بازگشت نسخه اصلی پولانسکی، فیلم حسابی تو دل منتقدین و سینمادوست ها جا باز کرد و کم کم تبدیل شد به یه کالت کلاسیک واقعی. الان اگه به سایت Rotten Tomatoes سر بزنید، می بینید که امتیاز ۷۱% رو بر اساس ۳۴ نقد از منتقدین گرفته که نشون می ده فیلم با گذشت زمان، ارزش خودش رو بیشتر نشون داده.

چرا این فیلم اینقدر محبوب شد؟ خب، دلایل زیادی داره. اول از همه، این فیلم یه جور ادای دین هوشمندانه و توام با احترام به ژانر ترسناک کلاسیک، مخصوصاً فیلم های خون آشامی «همر فیلمز» (Hammer Films) بود. پولانسکی با ظرافتی خاص، کلیشه ها و المان های این ژانر رو گرفته و با چاشنی طنز سیاه و گاهی اوقات حتی گروتسک خودش، یه چیز کاملاً جدید خلق کرده. اون تونسته یه فضای گوتیک و ترسناک رو با کمدی مخلوط کنه بدون اینکه هیچ کدوم رو فدای اون یکی کنه.

«رقص خون آشامان»، فقط یه فیلم ترسناک نیست و فقط یه کمدی هم نیست؛ این فیلم یه تجربه منحصر به فرده که هم شما رو می خندونه، هم گاهی اوقات غافلگیر می کنه و هم یه حس مرموز و مالیخولیایی رو تو وجودتون می کاره. پایان بندی تلخ و شیرینش، اون سکانس رقص خون آشام ها، بازی های عالی بازیگرا، مخصوصاً خود پولانسکی و شارون تیت، و موسیقی متن فراموش نشدنی کریشتف کومدا، همگی دست به دست هم دادن تا این فیلم تبدیل به یه اثر جاودانه بشه. تأثیر این فیلم روی ژانر کمدی-ترسناک هم غیر قابل انکاره و خیلی از فیلم های بعد از اون از «رقص خون آشامان» الهام گرفتن.

اجماع منتقدان در Rotten Tomatoes: این فیلم خون آشامی ناهماهنگ اما دوست داشتنی محصول ۱۹۶۷، هم طنز ترسناک است، هم حماسه اروپای مرکزی، و صد در صد رومن پولانسکی، که امضای خاص او در هر فریم دیده می شود.

واقعا باید اعتراف کرد که نبوغ پولانسکی در این فیلم موج می زنه. او با ترکیب ماهرانه کمدی و وحشت، داستانی خلق کرده که مرزهای ژانری رو می شکنه و یه تجربه سینمایی کاملاً متفاوت رو به بیننده ارائه می ده. این فیلم ثابت می کنه که کمدی و ترس لازم نیست همیشه از هم جدا باشن؛ بلکه میشه اونا رو کنار هم گذاشت و اثری عمیق و پرمفهوم خلق کرد که هم سرگرم کننده باشه و هم حرفی برای گفتن داشته باشه. «رقص خون آشامان» یادگاریه از یه دوره خاص تو سینما و نبوغ کارگردانی که همیشه دنبال چیزهای جدید بود.

پخش خانگی و چطور امروز می تونیم فیلم رو ببینیم؟

بعد از اون همه سر و صدایی که حول محور نسخه های مختلف «رقص خون آشامان» به پا شد، خوشبختانه امروز دسترسی به نسخه اصلی پولانسکی خیلی راحت تر از قبل شده. فیلم اولین بار در سال ۱۹۹۳ روی دیسک لیزری (LaserDisc) منتشر شد و بعدش تو سال ۲۰۰۵ توسط وارنر هوم ویدئو (Warner Home Video) به صورت دی وی دی (DVD) در منطقه ۱ (آمریکا و کانادا) منتشر شد. این نسخه، همون کات اصلی پولانسکی بود که با عنوان «The Fearless Vampire Killers» شروع می شد.

برای اونایی که دوست داشتن سکانس انیمیشنی نسخه آمریکایی رو هم ببینن، بعضی از دی وی دی های برزیلی یه کپی قدیمی از فیلم با نسبت تصویر ۴:۳ رو منتشر کردن که اون سکانس انیمیشنی رو هم به عنوان بخش اضافی (bonus feature) داشت. اما خب، اگه بخوایم واقع بین باشیم، هیچ وقت نسخه آمریکایی که کوتاه شده و دستکاری شده بود، به صورت رسمی و با کیفیت بالا تو فرمت های خانگی منتشر نشد. این یعنی تقریباً غیر ممکنه که بتونید اون نسخه رو به صورت رسمی پیدا کنید و بیشتر نسخه های موجود، همون کات کارگردانه.

در سال ۲۰۱۳، فیلم تو فرانسه به صورت بلو-ری (Blu-ray) منتشر شد، اما خب مشکلش این بود که قفل منطقه (Region B) داشت و بیشتر دستگاه های پخش بلو-ری تو آمریکای شمالی نمی تونستن پخشش کنن. اما خبر خوب این بود که تو سپتامبر ۲۰۱۹، وارنر آرشیو (Warner Archive) اعلام کرد که یه بلو-ری برای The Fearless Vampire Killers تو آمریکا منتشر می کنه. این نسخه، که دو ماه بعد اومد بازار، یه بازسازی اچ دی (HD) جدید از کات اصلی پولانسکی رو ارائه می داد، به اضافه همه اون چیزایی که تو دی وی دی بود و تازه، سکانس آغازین انیمیشنی آمریکایی رو هم به عنوان بخش اضافی شامل می شد. پس اگه الان می خواید این فیلم رو با بهترین کیفیت ممکن و با دسترسی به هر دو نسخه مقدماتی ببینید، بلو-ری وارنر آرشیو بهترین گزینه است. همچنین، گاهی اوقات می تونید این فیلم رو تو کانال های تلویزیونی کلاسیک مثل TCM هم پیدا کنید.

نتیجه گیری: اثری جاودانه از یک استاد

«رقص خون آشامان» یا The Fearless Vampire Killers، فقط یه فیلم کمدی ترسناک نیست؛ این فیلم یه تجربه سینمایی خاصه که با گذشت این همه سال، هنوز هم تازگی و جذابیت خودش رو حفظ کرده. نبوغ رومن پولانسکی تو ترکیب ژانرها، خلق شخصیت های به یادماندنی، و اون فضای گوتیک برفی و مرموز، باعث شده که این اثر واقعاً منحصر به فرد باشه. این فیلم به ما نشون می ده که چطور می شه با احترام به کلیشه ها، چیزی کاملاً نو و متفاوت ساخت.

این فیلم، از اون دست آثاریه که هر بار می بینیدش، یه چیز جدید توش پیدا می کنید. چه برای اونایی که عاشق سینمای کلاسیکن، چه کسایی که دنبال یه کمدی-ترسناک با امضای خاص می گردن، و چه اونایی که می خوان از نبوغ پولانسکی سر در بیارن، «رقص خون آشامان» یه انتخاب عالیه. پس اگه تا حالا این شاهکار رو ندیدید، حتماً یه فرصت بهش بدید و اگه هم دیدید، وقتشه که یه بار دیگه به دنیای کنت فون کرولاک و دستیار دست وپاچلفتی پروفسور آبرونیسیوس سفر کنید. مطمئن باشید که پشیمون نمی شید.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "فیلم رقص خون آشامان | نقد و معرفی (The Fearless Vampire Killers)" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "فیلم رقص خون آشامان | نقد و معرفی (The Fearless Vampire Killers)"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه