فیلترهای زیبایی و واقعیت: چرا نمی توانیم خود را همان طور که هستیم بپذیریم؟
چرا در مقطعی از زندگی با دیدن خودمان در آینه حس می کنیم از این صورت یا از این جسم خوشمان نمی آید؟ بدون فیلترهای زیبایی حتی یک عکس از خودمان به اشتراک نمی گذاریم و می کوشیم تصویری که از خودمان به دیگران نشان می دهیم چیزی متفاوت باشد؟
به گزارش رودخان عصر ایران نوشت: وقتی می خواهید از خودتان عکس بگیرید چه احساسی دارید؟ آیا لبخند می زنید و تصویر واقعی تان را ثبت می کنید یا دست به دامن انواع فیلترهای زیبایی می شوید؟
فیلترهای زیبایی و ارتباط ما با بدنمان
همه ما در طول زندگی و در دوره های خاصی رابطه پیچیده ای را مبتنی بر عشق و نفرت با تصویر فیزیکی مان برقرار می کنیم.
گاهی خودمان را دوست داریم و گاهی از دیدن تصویر خود احساس ناخوشایندی بهمان دست می دهد.
بدن و اعتماد به نفس
خوب می دانیم که احساسی که به خودمان داریم چه تاثیری بر اعتماد به نفس و عزت نفس و حضورمان در جامعه دارد اما خودمان را بدون استفاده از فیلترهای زیبایی به دیگران نشان نمی دهیم.
اغلب می دانیم که این چهره و این بدن و این کلیتی که نام ما را برخود دارد تجربیات و تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته و در خود ثبت کرده است.
خوب می دانیم عبور از هر سختی و رنج متعالی تر و قوی ترمان کرده است اما خوش نداریم این چهره و بدن را آن طور که هست بدون استفاده از فیلترهای زیبایی بپذیریم.
گاه احترام گذاشتن به این جسمیت ساده نیست. ما می کوشیم با انواعی از فیلترهای زیبایی تصویر دیگری از خود بسازیم.
می کوشیم چهره ای را از خود با دیگران و با آشناهای مان به اشتراک بگذاریم که باب روز و سلیقه تبلیغات و قانون های جهانی زیبایی سرمایه داری حاکم بر جهان است.
شرم از بدن و سیطره فیلترهای زیبایی
به این تربیت فردیت هویت و تمام تجربیات موجود در ظرافت های چهره و بدنمان را محو می کنیم.
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که انگار تمایز را برنمی تابد و می خواهد همه ما از نظر ظاهر و بدن یک شکل و برابر باشیم.
این جامعه شرمی دائمی را در همه کسانی که با دیدن بازتاب های خود خود را متفاوت و حتی معیوب می دانند القا می کند .
وحشت این موضوع زمانی دو چندان می شود که این اتفاق در اوایل زندگی در دوران کودکی و نوجوانی به بعد رخ می دهد.
بنا بر آمارهایی که اخیراً گاردین منتشر کرده است از هر چهار کودک زیر ۱۲ سال سه نفر از بدن خود خجالت می کشند و چهره خود راضی نیستند.
چه خبر است؟ چرا از کودکی چنین روابط مخربی با بدن خود برقرار می کنیم؟ فیلترهای زیبایی کی سوار سرمان شدند؟
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن پدیده هایی مانند شرمساری بدن به نوعی آزار و اذیت روزانه به ویژه در شبکه های اجتماعی تبدیل شده است.
کودکان و نوجوانان روابط پیچیده تری را با بدن خود نشان می دهند. شاید همین امر افزایش استفاده از فیلترهای زیبایی را توجیه کند.
خاستگاه این احساسات منفی و این فیلترهای زیبایی کجاست؟
گاهی اوقات ما با بدن خود به ه مان روشی رفتار می کنیم که با ذهن خود رفتار می کنیم: با قضاوت های منفی و افکار ناکارآمد.
به عنوان مثال گاهی اوقات ما از فرم و رنگ و جنس موی مان گله می کنیم فرم بینی مان را دوست نداریم. فکر می کنیم زیادی قد بلندیم یا کوتاهیم زیادی چاقیم یا لاغریم.
بر این باوریم که این ریخت و ظاهرماست که ما را به دنیا معرفی می کند. و شرم داریم از اینکه خودمان را نشان بدهیم.
شبکه های مجازی انواع فیلترهای زیبایی را به ما می شناسانند و هر یک از ما برای پذیرفته شدن باید که خود را از لنز دوربینمان از یکی از این فیلترهای زیبایی عبور دهیم تا با استانداردهای زیبایی بخوانیم!
حقیقت این است که این نوع ِ آموزش و فرهنگ است که سبب می شود خود را بپذیریم یا دست رد بر سینه خود بزنیم.
به عنوان مثال یک نظرسنجی در بریتانیا در سال ۲۰۱۶ نشان داد که ۴۷ درصد از دختران بین سنین ۱۱ تا ۲۱ سال از ظاهر خود احساس ناراحتی می کنند.
این امر بسیاری از موقعیت های اجتماعی آنها را محدود می کرد. جای تعجب نیست که این نوع ادراکات و باورها تأثیر جدی بر سلامت روان دارند.
تحقیقات دیگری از سوی دانشگاه دیکین (استرالیا) نشان می دهند که چگونه تصویر بدنی تحریف شده جعلی و دستکاری شده در کودکان بین ۶ تا ۱۱ سال ظاهر می شود.
درست در مقطعی از سن و سال که بدن نیاز دارد سوخت و ساز بالایی داشته باشد چگونه برخی از اختلالات خوردن فرهنگ حاکم می شود.
این اصلاً خبر خوبی نیست! چرا کودکان این احساسات طرد شدن را نسبت به بدن خود دارند؟ چرا باید در این سن و سال تمام دغدغه شان نه سلامتی جسم که رعایت استانداردهای زیبایی دیکته شده و انتخاب انواع فیلترهای زیبایی از سوی جامعه مد یا سلبریتی ها یا اینفلوئنسرها باشد؟
روش هایی که دیگران با آن بدن ما را توصیف یا قضاوت می کنند هرگز بی ضرر نیستند. در واقع آن ها می توانند ایده هایی را که از سنین جوانی از خودمان داریم شکل دهند.
احساس عدم رضایت همیشگی از بدن با سیطره استاندارهای زیبایی دیکته شده!
آموزش و پرورش و روایت های خانوادگی
به محض اینکه به دنیا می آییم با اظهارنظرات اطراف یانمان در مورد ظاهرمان احاطه می شویم: ” ببین چقدر تپل است درست مثل مادربزرگ و خاله اش”؛ ” ببین چقدر لاغر و ضعیف است درست مثل مادرش”.
باید به خاطر داشته باشیم که هر کلمه حاوی یک قضاوت ارزشی است. در واقع از طریق همین اولین جملات است که خودپنداره ما ساخته می شود و شکل می گیرد.
خانواده های ما فقط به ما آموزش نمی دهند. نظرات آنها ما را از طریق روایت هایی که برای ساختن تصاویر خود درونی می کنیم شکل می دهد . اما این نظرات همیشه مفید نیستند.
جامعه آرمان های زیبایی و سیطره فیلترهای زیبایی
آرمان های زیبایی مردانه و زنانه در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ تغییر کرد (آگاروال و بانرجی ۲۰۱۸). ناگهان لاغری تمجید شد. منحنی ها ناپدید شدند و از زنان خواسته شد تا چهره های تقریبا غیرممکن از خودشان را پرورش دهند.
در مورد مردان نیز چنین اتفاقی افتاد. از آن لحظه به بعد مردان جوان قد بلند و عضلانی ایده آل به نظر می رسیدند.
این مدل های کلیشه ای در دنیای سینما مد و تبلیغات با یکدیگرادغام شدند. آنها از کودکی ما را متقاعد کرده اند که زیبایی در این اشکال وجود دارد.
مقایسه اجتماعی یک انگیزه طبیعی در وجود انسان است. ما خودمان را با هم مقایسه می کنیم تا ارزیابی کنیم چه چیزی ما را متفاوت و شبیه دیگران می کند. وقتی خودمان را متفاوت می بینیم نگران می شویم.
شباهت به ادغام اجتماعی کمک می کند چیزی که از زمانی که به یاد داریم آرزویش را داشته ایم.
رسانه های اجتماعی و فرهنگ دیجیتال
هیچ کدام از ما با تنفر از بدن خود به دنیا نمی آییم. ما یاد می گیریم که از کدام ویژگی های مان بدمان بیاید.
کدام ویژگی ها عیب هستند. دماغ ایده آل باید شکل دماغ فلان سلبریتی یا ملکه زیبایی باشد مگر نه یک ایراد بزرگ وسط صورت مان است فارغ از اینکه اصلا آن فرم دماغ به کلیت صورت ما بیاید یا نیاید!
متاسفانه این پندار بیشتر دامنگیر کودکان و نوجوانان است. نوجوانان بدترین شکل رابطه را با چهره و بدن خود دارند.
امروزه نوجوانان و جوانان هویت و نحوه درک خود از جهان را از رسانه های اجتماعی می گیرند و توسعه می دهند. هر بار که برای سرگرمی معاشرت یا جستجوی اطلاعات در این پلتفرم ظاهر می شوند خود را با یکی از فیلترهای زیبایی بسیار تحریف شده از آنچه واقعا هستند نشان می دهند.
ایده آل های زیبایی بدن و صورتی کاملا غیر واقعی.
اگر نوجوانی نتواند پابه پای مدل های ایده ال زیبایی خود را نشان دهد از نظر اجتماعی سرخورده می شود و نافرجام می ماند. از بدن خود شرم دارد و برای اینکه بتواند همپایی کند با اختلالات خوردن یا اختلالات روانی مواجه می شود.
ما مجبور نیستیم بدن خود را دوست داشته باشیم اما باید به آنها احترام بگذاریم و آنها را ه مانطور که هستند بپذیریم.
چگونه به بدن خود احترام بگذاریم؟
تنفر از تصاویرمان در آینه به معنای متنفر شدن از خود است بی اعتبار کردن خود و فکر کردن به این که ما لیاقت برخی چیزها را نداریم.
اما بدن ما خانه ماست و اگر می خواهیم از نظر روحی قوی باشیم باید از آنها مراقبت کنیم و به آن احترام بگذاریم. جامعه غیر مه مان نواز قضاوت کننده و ظالم است.
ما را رها می کند و پیام های مضری را که دریافت می کنیم تایید می کند. ما باید با خودمان اتحاد ایجاد کنیم تا با خیال راحت به جلو برویم و احساس کنیم شایسته هر رویا و هر هدفی هستیم.
چگونه بدن خود را فارغ از فیلترهای زیبایی بپذیرید و به آن احترام بگذارید؟
به بدنت احترام بگذار
هرکسی ایرادات و ظرافت های خاص خودش را دارد برخی از این ایرادات واقعاً خوشایندمان نیست اما این بدان معنا نیست که ما باید خودمان را رد کنیم.
بنابراین اگر از گوش هایتان که فکر می کنید بیش از حد بیرون زده است یا حجم و سلولیت شکم و پهلوهای تان خوشتان نمی آید اشکالی ندارد. واقعاً اشکالی ندارد!
چرا آنها را نمی پذیرید؟ درک و پذیرش اینکه بدن شما کامل نیست احساس استرس و انتقاد از خود را در شما کاهش می دهد.
مفید بودن و سلامت بدن خود را بشناسید و قدردانش باشید
یک لحظه بایستید و فکر کنید. آیا می دانید چند کار می توانید با بدن خود انجام دهید؟ می توانید پیاده روی کنید و به هر کجا که می خواهید بروید. شما می توانید برقصید در آغوش بگیرید حرکت کنید کار کنید احساس کنید.
در واقع زندگی بدون آن پوشش فیزیکی که به شما امکان لذت بردن و انجام وظایف بی پایان را می دهد ممکن نخواهد بود.
تصور اینکه یک لحظه نتوانید راه بروید هم آرازدهنده است. تک تک اجزای بدن شما ۲۴ ساعته در خدمت شما هستند. آنها را دوست بدارید و قدرشناس شان باشید.
مراقبت از خود را تمرین کنید و لحظات خوشی را به خود اختصاص دهید
شاید به لطف نگرانی هایی که در مورد بدن خود دارید مدت زیادی است که از خود و کارهایی که می کنید هیچ لذتی نمی برید.
زمان تغییر فرا رسیده است. پیاده روی انفرادی داشته باشید به خرید بروید لباسی بپوشید که احساس خوبی به شما بدهد استراحت کنید.
بی خیال شبکه های اجتماعی و ان شخصیت هایی شوید که استانداردهای زیبایی را به شما ارائه می دهند.بسیاری از آنها چیزی به جز تصویرهایی ساخته و پرداخته هوش مصنوعی نیستند.فرصت کوتاه زندگی با عشق و لذت را از خود دریغ مدارید.
دوستان خود را عاقلانه انتخاب کنید و تفکر انتقادی را تمرین کنید
هیچ چیزبه اندازه سلامتی و داشتن یک بدن سالم و خوش بُنیه اهمیت ندارد.دوستانی را انتخاب کنید که به شما با هر چهره و بدنی احترام بگذارند و شما را ه مان طور که هستید دوست داشته باشند.
اطرافیان شما باید مدل یک بدن سالم را به شما ارائه بدهند. از کسانی که بر هیکل خود وسواس دارند یا شما را بر اساس بدن شما قضاوت می کنند و کسانی که از ایده آل های زیبایی تحریف شده حمایت می کنند دوری کنید.
شما همچنین باید تفکر انتقادی را توسعه دهید. این به شما کمک می کند تا بفهمید هر چیزی که در رسانه های اجتماعی ظاهر می شود با واقعیت مطابقت ندارد.
در نهایت باید درک کنید که جهان دیجیتال توسط الگوریتم ها اداره می شود نه اصول اخلاقی و ارزش های سالم.
هیچ کدام از ما با تنفر از بدن خود به دنیا نمی آییم. با این حال متأسفانه بسیاری از ما با احساس شرم و ناامنی نسبت به ظاهر خود بزرگ می شویم. این نشان می دهد که ما به عنوان یک جامعه در حال انجام یک کار اشتباه هستیم. وقت آن است که آن را اصلاح کنیم.
*بازنشر مطالب دیگر رسانه ها در رودخان به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می باشد.
پایان خبر رودخان
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "فیلترهای زیبایی و واقعیت: چرا نمی توانیم خود را همان طور که هستیم بپذیریم؟" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "فیلترهای زیبایی و واقعیت: چرا نمی توانیم خود را همان طور که هستیم بپذیریم؟"، کلیک کنید.